پیغام مدیر :
با سلام خدمت شما بازديدكننده گرامي ، خوش آمدید به سایت من . لطفا براي هرچه بهتر شدن مطالب اين وب سایت ، ما را از نظرات و پيشنهادات خود آگاه سازيد و به ما را در بهتر شدن كيفيت مطالب ياري کنید.
کمان و طاق از نظر تزیینی در معماری رمان
نوشته شده در پنج شنبه 8 مهر 1395
بازدید : 984
نویسنده : MR ARC

نیم‌رخ‌ها:

در قرن یازدهم استفاده منحصر به فرد از هلال کامل و در قرن دوازدهم استفاده متناوب از هلال کامل و کلاهک را می‌توان نام برد. در دوره‌ی «رمان»، کلاهک تنها از نظر ترجیح دادن مورد استفاده قرار نگرفت: ما قبلاً شاهد رواج کلاهک در طاق‌های تیغه‌ای و بسترهای برآمده بودیم. برای درگاه‌ها و کمانچه‌ها که در آن، مسئله‌ی سلیقه می‌توانست به نحوی آزاد مطرح شده، دنبال گردد، معماران «رمان» فقط در زمانی که طی آن، هنر گوتیک آن را در ارجحیت قرار داده بود، مورد استفاده قرار دادند. به عنوان نیم‌رخ‌های استثنایی، در تصویر (1) (شکل D)، نیم رخ به صورت مخرطوی را نام می‌بریم که در «پوآتو» مورد استفاده قرار گرفته است و نیز کمان کاملاً باز (شکل C) که در «ژرمینی (1)» به کار رفته و کمان گونه دار (شکل F) که در «کلرمون» و «ایسوآر» یافت می‌شود: دو کمان بعدی به عنوان شواهد نفوذهای آسیایی جالب توجه می‌باشند.
تصویر (1)

تزیینات:

تصویر 20 طرح‌های زینتی فرعی طاق‌ها را نشان می‌دهد. به طور کلی، تزیینات (قالب گیری شده یا تصاویر تراشیده شده) نه در توده‌ی سنگ‌ها بلکه در باندی که زینت بخش خط بیرونی طاق است، به کار رفته است.
تصویر (2)
مکاتب «شرانت (2)» و «نورماندی» تقریباً تنها مکتب‌هایی هستند که سنگ‌های کلیدی طاق را می‌تراشند: مکتب اوّل این سنگ‌ها را به وسیله‌ی تصاویری از برگ درخت زینت می‌دهد و مکتب دوم آنها را به تزیینات هندسی، چوب‌های بریده، گوی‌های کوچک و سکه منقش می‌سازد.

کمان

از دیرباز، معماران قرون وسطی از کمان آویزان بر روی دیوارهای تکیه گاهی ساده استفاده می‌کردند: در «باس اوور (3)» واقع در شهر «بووه (4)»، پایه استوانه‌ای و پایه مربع با تیغه‌هایی خم شده به طور اریب بدست آمده است (تصویر 21-S). همین طور در «سن رمی» واقع در شهر «رِم»، پایه به صورت شبکه‌ای از چند ستون (شکل R)؛ و در محل آوازخوانی (کر) تقریباً تمام کلیساها و در جایی که ترتیبات گرداننده مجبور به فشرده ساختن نقاط تکیه گاهی می‌کند، کمان روی ستون‌های مجزا قرار گرفته است.
برای محراب ها- در جایی که می‌توان حجم بیشتری به دیوارهای تکیه گاهی داد- تیپ همیشگی کمان، از اواسط قرن یازدهم همان است که در شکل A یا B مشاهده می‌شود (تصویر 21). این کمان از نوع کمانی است که دارای نوار زینتی یا بدون آن است. یک دیوار تکیه گاهی با هسته‌ای مستطیل شکل یا استوانه‌ای که درون آن، ستون قرار می‌گیرد. کمان، روی ستون می‌افتد و نوار زینتی- اگر وجود داشته باشد- به طور اریب بر روی بدنه دیوار تکیه گاهی واقع می‌شود. برخی اوقات خود نوار زینتی توسط ستون‌های دیواری کوچکی حمل می‌شود و این منظومه حالت شکل C به خود می‌گیرد. این ترتیبات که هم اکنون جنبه‌ی گوتیک دارد، از قرن یازدهم در معماری «رمان» در نورماندی عمومیت می‌یابد.
تصویر (3)
در مورد کمان معمول دوران قدیم یعنی کمان ستون دار یا پایه‌ی کاملاً تزیینی، می‌توان گفت که این کمان با هنر «رمان» مراوده‌ای ندارد و به میزان خیلی نادر در «تریفوریوم» کلیسای «اوتان (5)» مشاهده می‌گردد که در آن کلیسا، کمان مزبور از «دروازه رومی» تقلید شده است؛ نیز در «پرووانس»، در کمانچه‌های تزیینی کلیسای «سن پل تروا شاتو (6)»، جایی که این کمان به طور کاملاً مشهود، تقلیدی است از یک نمونه قدیمی.

ستون

ستون، در صورتی که یک ستون قدیمی دوباره رواج نیافته باشد، نه دارای نازکی سطح در قله و نه دارای نیم رخ قالب گیری شده نظیر بدنه‌های قدیمی می‌باشد: بلکه شکلی کاملاً استوانه‌ای دارد و همین صفات در تمامی دوران در ستون گوتیک حفظ می‌شود.
معماری قدیم برای ستون‌ها یک طبقه بندی با مشخصاتی کاملاً مشخص ترتیب داده بود و این ستون‌ها دارای قوانین تناسب خاص خود بودند. معماری فرانسه، در قرون وسطی از تنظیم تناسب ستون‌ها بر حسب قطر آنها دست می‌کشد و در نتیجه این طبقه را کنار می‌گذارد. تنها نظمی که جزییات آن مورد تقلید قرار گرفته باشد، همان نظمی است که در آخرین دوران معماری رومی رواج یافت و آن نظم «کورنت» است. ولی کافی است که نمونه‌های قدیمی را با جزییات بعدی مورد مقایسه قرار دهیم تا دریابیم که کار تقلید تا چه حد آزادانه صورت می‌گرفت و تنها به یک خط مشی کلی و حداکثر به یک زمینه تجسمی اکتفا می‌شد.

سرستون:

قبلاً به نفوذی که می‌بایست عمل قراردادن سرستون بدون صیقلی را، روی دکوراسیون بناهای قرون وسطی باقی می‌گذاشت، اشاره کردیم و دیدیم که سرستون و پایه‌ی ستون «رمان» از این نفوذ به نحوی کامل پیروی می‌کند. با رواج این سیستم، هر عضو زینتی باید با تعداد دقیقی پایه منطبق گردد. به این ترتیب یک سرستون درون یک یا دو پایه جای می‌گیرد و به هیچ وجه ابعاد دیگری در فاصله‌ی بین آنها مشاهده نمی‌شود تا جایی که سرستون، دیگر با ارتفاع ستونی که پایان می‌دهد، تناسب نمی‌گیرد. از اینجا اوّلین اختلاف با سرستون قدیمی ظاهر می‌شود. یک اختلاف دیگر در قسمت بالای سرستون که گچ بری سرستون روی آنست نهفته است.
این «تایوار» (قسمت بالای سرستون) نقش دوگانه‌ای را ایفا می‌کند: از یک طرف افتادگی کمان‌ها را دریافت می‌کند و در مدت زمان ساختمان، به عنوان تکیه گاه قالب‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. معماران امپراتوری دوم ظاهراً جز به یک نقش دائمی، یعنی نقش متکایی، توجهی نداشته‌اند و «تایوارهای» آنها فقط نمای کمان را لمس می‌کند. این سازندگان دوران «رمان» هستند که اوّل از همه فکر حمل کردن قالب‌ها را رواج دادند. از اینجاست که برآمدگی که «تایوار» رمان روی لختی کمان وارد می‌سازد، به وجود می‌آید. حتی گاهی اوقات (تصویر 22-E) این برآمدگی وجود خارجی ندارد، مگر روی سطحی که در آن، این برآمدگی باید قله قالب را حمل کند.
معمولاً یک پایه مخصوص به «تایوار» اختصاص داده می‌شود و با به کار بردن همین اصل، ارتفاع «تایوار» بر حسب ضخامت خود پایه اندازه گیری می‌شود، نه بر حسب یک سیستم تناسب گیری سنتی.
تصاویر 4 تا 6 نمایشگر خصوصیات تسلسلی سرستون «رمان» می‌باشند.
تصویر (4)
سرستون شکل D (تصویر 4) به دوره باستانی تعلق دارد. همین سرستون در عصر «مروونژین» و دوران قبل از درخشندگی قرن یازدهم رواج داشت. مابقی آنها از معماری پایان قرن یازدهم و اوایل قرن دوازدهم به عاریت گرفته شده‌اند. سرستون شکل B (تصویر 5) از سبک «کورنت» رومی الهام گرفته شده است. سرستون‌های شکل D (تصویر 4) و شکل B (تصویر 6) که سطح آنها از رسوخ یک مکعب و یک گوی ناشی می‌شود، مخصوصاً در ایالت‌های منطقه‌ی «رن» مورد استفاده بودند و ظاهراً به سنت‌های مکتب «بیزانتین» شهر «اکس لاشاپل (7)» مربوط می‌گردند. معماری «کلونی» و «اورنی» شکل سبد را به شکلی دیگر که شبیه به بدنه یک مخروط وارونه است، کاهش می‌دهند.
سرستون‌های شکل C (تصویر 5) به عبادتگاه زیرزمینی و سرستون‌های شکل B (تصویر 5) به جایگاه آواز کلیسای «سن بنوا سور لوآر» تعلق دارند. سرستون‌های شکل D (تصویر 4) به «مارموتیه (8)»؛ شکل E به «تورنو» و شکل A (تصویر 5) به «دِاُل (9)» مربوط می‌شوند و نمونه‌های تصویر 6 از کلیساهای شهر «شامپانی (10)» گرفته شده‌اند.
تصویر (5)
تصویر (6)
برای تزیین سبد، مجسمه سازان «رمان» به ندرت مدل‌های خود را از طبیعتی که آنها را احاطه می‌کند، اقتباس می‌کنند: آنها از برگ‌های درختان الهام نمی‌گیرند، بلکه تصاویر خود را از سرستون‌های دوران باستانی تقلید می‌کنند یا آن که از عربسک‌ها و حیوانات افسانه‌ای متعلق به خاتم کاری عصر ساسانیان و بالاخره از منگوله‌های تزیینی «بیزانتینی» یا «سارازین»، که تجارت «ونیز» و «ژن» به آنجا می‌برد، الهام می‌گیرند: این تصاویر برگ و منگوله‌ها و این موجودات افسانه‌ای که در تصاویر 5 و 6 مشاهده می‌شود، سبکی را که بیشتر در تزیینات مکتب معماری «کلونی» به کار برده می‌شد، نمایش می‌دهند.

زیرستون:

در معماری قدیمی- جایی که ستون وزنه سنگین یک طاق را حمل نمی‌کرد- زیرستون نقشی منحصراً زینتی را برعهده داشت. این شرط در مورد زیرستون «رمان» صدق نمی‌کند. زیرستون «رمان» که بین زیربنای ساختمان و بدنه ستون قرار دارد، وظیفه دارد که فشاری را که وارد می‌شود روی یک سطح وسیع، پخش و توزیع نماید: این زیرستون بر روی یک پایه مکعب شکل واقع شده، واسطه‌ای است بین بدنه‌ی استوانه‌ای و محیط مستطیل شکل این پایه؛ درست نظیر سرستون که نقطه تحولی است میان بدنه ستون و نوار زینتی. شاید بتوان به عنوان یک شکل منطقی، شکل یک سرستون وارونه را برای این زیرستون قائل شد و همین است در واقع شکلی که این زیرستون در بدو امر دارا بود، بدین معنی که اگر سرستون شکل C را وارونه نشان دهیم (تصویر 4)، تصویر زیستون «مروونژین» را بدست می‌آوریم.
تصویر (7)
به تدریج در حوالی قرن یازدهم، بار دیگر زیرستون قدیمی رواج می‌یابد و تمایل به اضافه کردن زائده‌ای به شکل پنجه به آن، ظاهر می‌گردد.
تصویر 7 در نمونه‌های B و C دو زیرستون را نشان می‌دهد که با سنت رومی منطبق می‌باشند. در شکل A نیم رخی مشاهده می‌شود که به «سن بنوا سور لوار» تعلق دارد و بیان اصیل و ساده‌ای از نقش اتصال بین پایه مکعب شکل و بدنه گرد می‌باشد.

دیوار یا ستون تقویتی

رومیان و بیزانتین‌ها، بعد از آنها سعی می‌کردند تا توده‌های تکیه گاهی را در داخل بناها قرار دهند: چون ستون تکیه گاهی به شکل چنگک بود، از این رو در نزد رومیان بجز در مورد دیوارهای تکیه گاهی، مورد استفاده قرار نمی‌گرفت: فکر قرار دادن این تکیه گاه در خارج از بناها برای نگاه داشتن طاق‌ها به تدریج از عصر «رمان» عمومیت پیدا کرد و این فکر ظاهراً از تمایل به خالی گذاشتن داخل ساختمان‌ها از یک حجم مزاحم، ناشی گردید. معماران «رمان» با به کار بردن تکیه گاه بیرونی، به تدریج شروع به دادن اشکال متناسب با هدف مورد نظر کردند: تنها ترکیب تکیه گاهی که این معماران به نحوی بارز، آشکار ساخته اند، همان ترکیبی است که ما قبلاً در مکتب «اورنی» مورد شناسایی قرار دادیم و مشتمل است بر چنگک‌هایی که توسط تعدادی کمانچه به هم متصل گردیده‌اند. تصویر 8 (شکل A) سبک تزیینی را که دارای ترکیبی ماهرانه است به «نتردام دوپور» نسبت می‌دهد.
تصویر (8)
به طور کلی، تکیه گاه‌ها دارای حالتی مسطح می‌باشند (A) نقش خود را در زیر ظاهری از ستون‌های دیواری پنهان می‌سازند. (تصویر 8-C). تنها در قرن دوازدهم و در مکتب گوتیک است که معماران قطعاً تصمیم می‌گیرند، فونکسیون تکیه گاه را با به کار بردن یک نیم رخ منطقی به جای زینت عمودی تکیه گاه‌ها آشکار می‌سازند و این همان نیم رخ با چنگک نیرومندی است که برجستگی آن، با فرورفتگی‌های تدریجی افزایش می‌یابد.
در این جا سری اعضایی که تشکیل دهنده‌ی کارهای عمده می‌باشند، به اتمام می‌رسد. اکنون بد نیست اعضای فرعی، نظیر گیلویی و درگاه‌ها را مورد مطالعه قرار دهیم.

گیلویی‌ها، اکلیل‌ها و غیره

دیوارهای «رمان» موقعی که در نقاط انتهایی محراب‌ها تشکیل «پینیون» می‌دهند، به عنوان اکلیل، یک سر در مثلثی شکل یا پیشانی مسطح بر حسب سراشیبی بام به وجود می‌آورند؛ و خود بام موقعی که بر روی توده یک طاق قرار دارد، برحسب خط تقاطعی، به وسیله یک اکلیل سنگی کاملاً لخت و جلب توجه کننده زینت می‌یابد. اکلیل زینتی دیوارهای قطعات طویل، به صورت گیلویی می‌باشد.
در معماری قدیمی، گیلویی دیوارها دارای نظمی بود که حکم سایبان را داشت و معمولاً یک آبریز را حمل می‌کرد. معماری «رمان» با این سنت مطلقاً قطع رابطه می‌کند. جزییات تصویر 9 نشان می‌دهد چگونه سازندگان «رمان» گیلویی را درک می‌کردند و چه فونکسیونی به آن محول می‌ساختند. گیلویی برای آنها دیگر در حکم یک پناهگاه نیست، بلکه باند کوچکی است که به صورت برآمده به جلو می‌آید تا آبریز را تا حد ممکن دور از لختی دیوارها نگه دارد ولی از این پس نقش دفع آب را ایفا نمی‌کند: بام، اگر بر روی ترکیبی از تیرهای چوبی قرار گرفته باشد، به صورت پیشانی بام به جلو می‌رود (شکل B) و اگر بر روی توده‌ای از بنایی واقع شود (شکل A)، آخرین ردیف خشت‌ها به جلو می‌آید و حالت سایبان را به خود می‌گیرد.
تصویر (9)
گیلویی از این پس به یک برآمدگی مختصر می‌شود: برای آن که بتوان برجستگی شدیدی به آن داد، حالت درگاهی به آن داده می‌شود که گاهی اوقات دارای پایه است (A) یا آن که آن را به کمک یک ردیف «کوربو» یا کمند که یک لوحه تزیینی فوقانی را حمل می‌کند، می‌سازند. پایه‌ها را می‌تراشند و لوحه را نیم رخ دار ترتیب می‌دهند. دکوراسیون A («سن تروفیم درل (11)») از مکتب «پرووانس» به عاریت گرفته شده است. در این دکوراسیون، نقش و نگار ظریفی مشاهده می‌شود که از معماری زیبای قدیمی «پرووانس» تقلید گردیده است. نوک پایه‌ها کمی به پایین متمایل می‌باشد، نور را به طور مستقیم دریافت می‌کند و به طور درخشانی خودنمایی می‌کند. دکوراسیون B («وزله») متعلق به مکتب «بورگنی» می‌باشد. این دکوراسیون از خواص بیشتری برخوردار است و برجستگی‌های آن خشن‌تر می‌باشد.
تنها در معماری «پواتو» است که نمونه‌هایی از زینت دیواری با آبریزگاه و ناودان به چشم می‌خورد («نتردام دو پوآتیه (12)» و جایگاه کر کلیساهای «شووینی (13)» و «سن سون (14)»). در این موارد گیلویی حذف شده، یا به صورت یک برجستگی خیلی مختصر درآمده است. این ترتیبات استثنایی ظاهراً به دلایل دفاعی صورت گرفته است. همان طوری که در مقطع «نتردام دو پوآتیه» مشاهده می‌شود، برجستگی آبریزگاه تا ارتفاعی ادامه می‌یابد که نه حالت لگن مانند آن و نه منظور زینتی آن توجیه کننده این ارتفاع نمی‌باشد. این برآمدگی سنگری است که در صورت حمله به عنوان پناهگاه مدافعین مورد استفاده قرار می‌گیرد. گیلویی که روی آن یک آبریزگاه قرار گرفته باشد فقط در دوران گوتیک ظاهر می‌گردد.

دروازه‌ها

حالت کلی:

در غرب، حتی در بناهای «کلونی» که در آن، از کلاهک به عنوان نیم رخ گنبدها استفاده شده است، درگاه‌ها، دروازه‌ها و پنجره‌ها هرگز دارای کلاهک نمی باشند. برای یافتن درگاه‌هایی که به صورت هلال کامل نیستند، باید به دورانی بازگشت که در آن معماری گوتیک قبلاً رواج داشته، یا آن که نمونه‌های دیگری را در مکتب «رمان» شهر فلسطین جست و جو نمود: در فرانسه، یکی از قدیمی‌ترین بناها با درگاه‌های کلاهک دار، کلیسای «ویوپارتونه (15)» است که با بناهای گوتیک فرانسه هم عصر می‌باشد. در فلسطین شکل کلاهک مانند، بدون استثنا مورد استفاده واقع شده است.
دروازه به معنی واقعی، نازک‌تر از دیواری است که درون آن نصب شده است. محل نصب آن بیشتر رو به داخل است و قسمت جلویی دیوار، روی چند کمان تکیه گاهی که در حکم طاق می‌باشند، قرار می‌گیرد.
تصویر (10)

«لنتو (16)» و «ووسور (17)»:

یک دروازه موقعی قابل باز و بست است که دارای یک «لنتو»‌ی مستقیم باشد. [لنتو: قطعه چوب یا تخته سنگی که از پهنا، بالای درگاه در یا پنجره‌ای کار گذاشته باشند.] دروازه «رمان» همیشه در بالای «ووسور» [خمیدگی طاق]، دارای یک لنتوی مستقیم می‌باشد. این لنتو تا حد ممکن یک تخته سنگ یکپارچه است و با توجه دقیق به اشکال یکنواخت از نظر مقاومت، معماران «رمان» این لنتو را معمولاً از یک قطعه سنگ که وسط آن ضخیم‌تر از دو انتهای آن می‌باشد، درست می‌کنند. در میان بناهای متعددی که در آن این خصوصیت مشاهده می‌گردد، می‌توان از «نتردام دوپور»، کلیسای «سنت کلراو پویی (18)» و غیره نام برد.
نمونه‌ی لنتوی منطقه «شامپانی» تصویر (10) دارای سکویی است که در آن، عدم مقارنت دیوارکشی، بر نظم سنگ که ممکن بود آن را ضعیف سازد، ترجیح داده شده است. چند «کوربو» (کمند) این تیر سنگی را سبک‌تر ساخته، اهمیت آن را کاهش می‌دهند. به کمک ووسور که در حکم تکیه گاه است، تنها «تمپان (19)» [فاصله‌ی میان سه گیلویی نما و سر در] روی آن فشار وارد می‌سازد: سعی می‌شود تا تمپان به کمک لوحه‌های سبک ساخته شود و موقعی که دیوار دارای ضخامت زیاد است، ووسور حالت یک سطح مقعر را به خود می‌گیرد که توسط کمان‌های تو در تو که روی چند ستون کوچک می‌افتند، ترتیب یافته است («سن تروفیم»، «سن گیل (20)»، «وزله»، «اوتان» و غیره).
موقعی که دروازه دوگانه باشد، دو لنتو در زیر یک ووسور واحد جای گرفته است. تصویر 29 (شکل V) ترتیبات ساختمانی رواق زیبای کلیسای «وزله» را در ارتفاع و در مقطع نشان می‌دهد و ترتیبات دیواری را که از وسعت رواق می‌کاهد و همین طور طرز دیوارکشی به کمک سنگ چین را که از سنگینی تمپان می‌کاهد، مجسم می‌سازد. شکل M نمایشگر سیستم ماهرانه برش سنگ دروازه‌های «موآساک (21)» می‌باشد. بعضی اوقات لنتوهایی به شکل طاق‌های مسطح ساخته می‌شود: اما در این صورت به منظور جلوگیری از سرخوردگی سنگ‌ها، به بسترها برش دندانه داری داده می‌شود که شباهت زیادی به دیوارکشی‌های عرب در قاهره دارد.
تصویر (11)
از نظر تزیینی، «تمپان» نقطه‌ای کاملاً مناسب برای صحنه نقوش برجسته است که ووسور آن حکم قاب (کادر) را دارد. سنگ‌های ووسور از تزیینات معمولی و گاهی اوقات از تعدادی مجسمه پوشیده شده‌اند، که این مجسمه‌ها در ناحیه فرورفتگی درگاه به ستون‌ها نصب گردیده‌اند (دروازه‌های «سن گیل»، «سن تروفیم»، «پارتونه»، «اُوتان»، «سنت کروا (22)» در «بوردو (23)»).

لنگه‌های درب:

درب از تعدادی قطعه چوب عرضی و زه با سطوحی از الوار که توسط میخ‌های کوچک به هم متصل شده‌اند، تشکیل یافته است. موقعی که امکانات فراهم باشد و برحسب یک شیوه قدیمی که تا دوره‌ی هنر بیزانتین دوام یافته است، لنگه‌های در به کمک پوششی برنزی تزیین داده می‌شوند («اکس لاشاپل»، «مونرآل» و غیره). در هشتی «پوئی» که در آن، این تزیینات پر خرج مشاهده نگردیده، تمام قسمت نجاری از یک مجسمه با برجستگی سطحی پوشیده شده است، که طرح آن یادآور طرح تزیینی شرقی می‌باشد. حتی درهایی وجود دارد که در آن باریکه‌های اتصالی از آهن آب دیده، بر روی سطح بیرونی نصب شده‌اند، که حکم یک نوع زینت و در عین حال تکیه گاه می‌باشد («لوپوئی» و «ابروی (24)»).

پنجره‌های «رمان» و درگاه‌های «تریفوریوم»

در بدو امر، پنجره‌های «رمان» فاقد شیشه بود و تنها چند روزنه کوچک درون آنها تعبیه شده بود. ترتیبات پنجره‌ها با این فقدان شیشه مطابقت داشت: برای جلوگیری از نفوذ سرما می‌بایست تعداد روزنه‌ها را کاهش داد و تکیه گاه‌ها را تا حد ممکن در سطح بالا قرار داد تا از جریان هوا کاسته شود. کوچکی و ارتفاع پنجره‌ها، در عین حال تضمین ایمنی نیز بود. با این حال لازم به تذکر است که بناهای خیلی قدیمی در واقع بناهایی هستند که دارای عریض‌ترین درگاه‌ها و کم ارتفاع‌ترین تکیه گاه‌ها می‌باشند («سن ژنرو»، «باس اوور» در «بووه»). آیا احساس خطر در اوایل کمتر بود، یا آن که احترام به کلیساها یک دفاع کافی شمرده می‌شد؟
تصویر (12)
تصویر 12 مقطع یک پنجره را نشان می‌دهد. چون درگاه برای دریافت یک شاسی متحرک در نظر گرفته نشده است، از این رو هیچ گونه احتیاجی نیست که یک «لنتو» روی آن قرار گیرد: درگاه به صورت هلال کامل پایان می‌یابد و گاهی اوقات نیز پایه‌ها به تعدادی ستون کوچک مزین می‌گردد.
پنجره کلاهک شکل- همان طور که گفتیم- یک استثنای نوظهور است. در مکتب «رنان»، از گیلویی برجسته و در مکتب «پواتو» از سیخکی استفاده می‌شود. در قسمت داخل پنجره، روزنه‌ای وجود دارد تا ورود نور آسان‌تر صورت گیرد و تکیه گاه که غالباً به صورت افقی می‌باشد، معمولاً دارای نیم رخی به شکل A است که در عین حال به منظور آسان ساختن نفوذ آفتاب و جلوگیری از ورود آب باران ترتیب یافته است. شکل B، نمونه‌ای از لوحه‌های سنگی لخت است که برای پر کردن فضا به کار برده می‌شد. هم چنین بدون شک از روزنه‌های چوبی نیز استفاده به عمل می‌آمد که سنت آن در طارمی بالکن‌های منازل شرقی، محفوظ مانده است.
ظهور شیشه ظاهراً در معماری «کلونی» شروع شد و استفاده عمومی از آن و به خصوص زینت رنگ آمیزی شده‌ی آن، از عصر گوتیک آغاز گردید.
به غیر از پنجره‌هایی که نور آفتاب را به درون شبستان‌ها راه می‌دهد، کلیساهای «رمان» دارای درگاه‌هایی است که روشنایی شبستان‌های بزرگ را به پایین شیروانی‌های جانبی می‌رساند. این درگاه‌های «تریفوریوم» درست شبیه پنجره ترتیب یافته‌اند.

پلکان‌ها

پلکان‌ها تقریباً در همه جا به صورت مارپیچ می‌باشند: پلکان مارپیچ «سن گیل» مشهور است. قفس پلکان که به صورت برج با سقف مخروطی است، یک عنصر تزیینی به حساب می‌آید: سر در «نتردام» در «پواتیه» دارای نمونه برجسته‌ای از این سبک زینتی است.

شیروانی‌های لخت

اوّلین بازیلیک‌های مسیحی که یادگارهای رومی می‌باشند، دارای سقف‌های گچ بری شده بودند. این تجمل در عصر «رمان» به ندرت دیده می‌شد و داربست‌ها به صورت لخت باقی می‌ماند: در «وینیوری» چوب‌ها پَخ شده بود، به استثنای نقطه اتصال که برش آن حالت چهارگوش به خود می‌گرفت.
نوک چوب‌ها از بیرون تراشیده شده، دکوراسیون ستاره مانند (شکل D) و همین طور نیم رخ قطعات روکش به کمک چند برش اره به دست آمده است. به آسانی می‌توان یک طرح تزیینی را که به کمک وسایل ابتدایی انجام گرفته، در نظر مجسم ساخت. درخشندگی رنگ، به این دکوراسیون بس ساده قدرت بیانی می‌بخشد که آن را در ردیف زیباترین ساختمان‌های طاقدار قرار می‌دهد.

پی‌نوشت‌ها:

1. Germigny
2. Charentes
3. Basse- Oeuvre
4. Beauvais
5. Autun
6. St.- paul- Trois- Chateaux
7. Aix la Chapelle
8. Narmoutier
9. Déols
10. Chamagne
11. St. Trophime d"Arles
12. Notre- Dame de Poitiers
13. Chauvigny
14. St. Savin
15. Vieux- Parthenay
16. Linteau
17. Voussure
18. Ste.- claire- Au puy
19. Tympan
20. St.- Gilles
21. Moissac
22. Ste.- Croix
23. Bordeaux
24. Ebreuil

منبع مقاله :
شوازی، اگوست؛ (1392)، تاریخ معماری، ترجمه لطیف ابوالقاسمی، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ چهارم
 

 

نویسنده: اگوست شوازی
مترجم: دکتر لطیف ابوالقاسمی

:: موضوعات مرتبط: هنر های سنتی , پرسپکتیو , ,
:: برچسب‌ها: کمان و طاق از نظر تزیینی در معماری رمان ,



آموزش جامع پرسپکتیو 2
نوشته شده در سه شنبه 18 تير 1392
بازدید : 2283
نویسنده : MR ARC

بقچه

هم اکنون ما یاد گرفتیم که چگونه یک میله را سایه بزنیم .... حال میخواهیم طبق شکل زیر صفحه  ABCD رو سایه ا را ترسیم کنیم

آنچه معلوم هست اینست که این صفحه از دو میله تشکیل شده که ما کافیست سایه این دو میله را طبق روش بالا بدست بیاوریم بعد فضای بین آن  دو را سایه بزنیم طبق مراحل زیر که به صورت تصویری بیان شده:

سایه بقچه

======================

بقچه

==================

سایه

==================

سایه بقچه

همانطور که مشاهده میکنید محدوده سایه سطح مورد نظر  بدست آمد

هم اکنون قصد داریم سایه شکل زیر را ترسیم کنیم

بقچه

برای این منظور ابتدا باید شکل مورد نظر را تفکیک کنیم به سطح ها و سطح حای آن را به میله های تشکیل دهنده.... البته توجه باید کرد طبق جهت منبع نور ، ما با سطح های سر وکار داریم که در سایه قرار میگیرند ... مانند شکل زیر

بقچه

همانطور که در شکل بالا مشخص شده سه سطح که با رنگ های مختلف تفکیک شده اند در معرض نور نبوده و تشکیل سایه میدهند و ما باید سایه هر کدام از آنها را طبق روش گفته شده بزنیم که ابتدا سطح نارنجی رو انتخاب میکنیم که خود سطح نارنجی از دو میله تشکیل شده

بقچه

حال شروع به زدن سایه سطح نارنجی شکل میکنیم (طبق روش گفته شده در بالا)

مراحل به صورت تصویری

بقچه

==============

بقچه

در مرحله بعد سایه سطوح دیگر یعنی آبی و سبز را نیز ترسیم میکنیم طبق مراحل زیر

بقچه

==========

نکته : سایه سطح آّبی رنگ در پشت شکل قرار میگیرد و فقط قسمتی از آن قابل رویت است مانند شکل

بقچه

و در ادامه برای سطح سبز رنگ ما  سایه دو میله این سطح را بدست آورده ایم (یکی مشترک با سطح نارنجی و دیگری مشترک با سطح آبی) پس نیازی به انجام مراحل بالا نیست و طبق شکل زیر کافیست سایه نقاط F و G را داشته باشم که قبلا بدست آورده ایم

بقچه

==============

بقچه

===========

بقچه

و در نهایت از لحاظ بصری و از دید ما شکل نهایی

بقچه

دوستان عزیز در ایزو متریک و دی متریک امتداد سایه های لبه های افقی شکل موازی با محور X و Y  هستند ولی در یک نقطه ای  و دو نقطه ای به سمت نقطه گریز میروند دقیقا همانند پاره خط های شکل و خطوط فرضی  که برای رسم ارتفاع میکشیم

http://www.memaridesign.com

 


:: موضوعات مرتبط: نور , پرسپکتیو , ,
:: برچسب‌ها: آموزش جامع پرسپکتیو , معماری , معمار ,



آموزش جامع پرسپکتیو 1
نوشته شده در سه شنبه 18 تير 1392
بازدید : 3103
نویسنده : MR ARC
اگر دوربین عکاسی را کاملا عمود بر زمین و موازی با ضلع روبرویی یک ساختمان قرار دهیم و یک عکس بگیریم . نتیجه بدست آمده یک تصویر با پرسپکتیو یک نقطه ای میشودیعنی همه دیوارها و ضلع های ساختمان به سمت یک نقطه حرکت میکنند و به معنای دیگر محور ایکس...

۱۳۹۲ دوشنبه ۱۷ تير ساعت 18:35

 

 

اگر دوربین عکاسی را کاملا عمود بر زمین و موازی با ضلع روبرویی  یک ساختمان قرار دهیم و  یک عکس بگیریم . نتیجه بدست  آمده یک تصویر با  پرسپکتیو یک نقطه ای میشود  یعنی همه دیوارها و ضلع های ساختمان به سمت یک نقطه  حرکت میکنند
و به معنای دیگر محور ایکسX  ساختمان موازی با صفحه دوربین عکاسی  و محور Z  که همان ارتفاع  ساختمان است نیز  موازی با  صفحه دوربین عکاسی  هستند وتنها محوری که  صفحه دوربین را قطع میکند و به سمت ما می آید  یا به اصطلاح از ما دور میشود و به سمت نقطه گریز میرود محور Y است 
از این جهت به این نوع پرسپکتیو ، پرسپکتیو یک نقطه ای میگویند زیرا همه اجزای در راستای محور Y به سمت یک نقطه می روند

ابتدا به تعریف چند موضوع می پردازیم
خط p.p ............................. پرده تصویر
خط HL ............................. خط افق
خط GL ............................. خط زمین
نقطه sp ........................... چشم ناظر
نقطه vp ......................... نقطه گریز
بقچه پرسپکتیو

P.P  پرده تصویر است که شکل بر روی آن ترسیم یا بوجود میآید که در انسان همان چشم میشود و در مثال بالا همان لنز یا صفحه دوربین عکاسی می باشد

خط افق H.L: خطی است که در راستای دید ماست و همیشه vp ( نقطه گریز ) بر روی آن قرار دارد و در پرسپکتیو یک نقطه ای در راستای sp (ناظر‌) قرار دارد. خط افق به میزان قد ناظر بستگی دارد بعنوان مثال خط افق دید یک پسر بچه از خط افق دید یک فرد قد بلند در سطح بالاتری قرار دارد

خط زمینG.L : همان زمین زیر پای ناظر است که شی بر روی آن قرار دارد

نکته: هر چقدر قد ناظر بلند تر باشد فاصله بین خط افق و خط زمین از دید او بیشتر است و بلعکس

برای ترسیم یک شی در نمای پرسپکتیو ابتدا باید پلان شکل را ترسیم کنیم و سپس ارتفاع آن را
بدین منظور مانند شکل زیر خطوط مورد نیاز را ترسیم و پلان شی مورد نظر را در پشت پرده تصویر قرار میدهیم و با حروف لاتین برای سهولت کار نامگذاری میکنیم (  توجه شی ما میتواند از پرده تصویر فاصله بگیرد که ما پیش فرض شکل را چسبیده به پرده تصوییر  قرار میدهیم )

بقچه

فاصله خط افق H.L با خط زمین G.L برابر است با قد ناظر که معمولا آن را 2 متر  تصور میکنیم و بخاطر بزرگی اعداد  کلیه واحد ها را به نسبت مساوی ( مثلا  یک صدم )  کوچک میکنیم 
فاصله ناظر S.p  با شکل را هم به طور پیش فرض 3 متر لحاظ میکنیم و بر روی کاغذ آن را بافاصله 3 سانتی  مشخص میکنیم

 اولین مرحله بدست آوردن نقطه گریز است  که طبق شکل زیر  از  ناظر خطی عمود میکنیم به خط افق و هر کجا خط افق را قطع کرد آن نقطه را نقطه گریز V.P نامگذاری میکنیم

بقچه

مرحله بعدی بدست آوردن  پاره خط های AC و BC  است که ابتدا باید نقاط A  وB را که روی پرده تصویر قرار دارند بدست بیاوریم ، 
به طوری کلی برای بدست آوردن تصویر یک نقطه (نقطه ای که بر روی پرده تصویر است ) ابتدا از نقطه مورد نظر وصل میکنیم به نقطه ناظر  S.P تا  پرده تصویر را قطع کند، سپس از همان نقطه طلاقی با پرده تصویر خطی عمود میکنیم به خط زمین و نقطه بدست آمده بر روی خط زمین تصویر همان نقطه در نمای  پرسپکتیو میشود 

نکته : کلیه نقاط موجود در شکل که بر روی پرده تصویر قرار نگرفته اند را  به روش بالا بدست می آوریم  با این تفاوت که عمود نمیکنیم بر خط زمین بلکه عمود میکنیم بر پاره خطهای که میدانیم نقاط روی آن قرار میگیرند چون نقاط A و B  چسبیده به پرده تصویر هستند محل برخورد خط اتصال آن به ناظر با پرده تصویر دقیقا  همان نقاطAو B میشود پس میتوان به صورت قراردادی زین پس برای بدست آوردن تصویر نقاطی که بر روی پرده تصویر هستند از خود همان نقاط مستقیم عمود کنیم بر روی خط زمین ...

حال از نقطه  A به نقطه گریز V.Pوصل میکنیم و همین کار را برای نقطه B انجام میدهیم زیرا هر دو نقطه امتدادشان به سمت نقطه گریز میرود.... هم اکنون میدانیم که پاره خط AC   بر روی خط سمت راست و پاره خط  BD بر روی خط سمت چپ قرار دارند

بقچه

مرحله بعدی مشخص کردن جای نقاط  D  و  C بر روی دو خط ذکر شده  در بالا( B  V.P   و  A  V.P) است تا اندازه این دو پاره خط بدست بیاید
طبق قسمت گفته شده در مرحله قبل نقطه D را بدست می آوریم با این تفاوت که هر کجا خط عمود شده پاره خط B V.P را قطع کرد آن نقطه  میشود نقطه D چون نقطه D شکل ما بر روی این پاره خط قرار دارد نه خط زمین
نقطه  C را نیز میتوان از همین روش بدست آورد ولی چون نقطه C  با D در یک راستا و موازی خط افق H.L هستند میتوانیم برای سریعتر رسم کردن از نقطه D که بدست آورده ایم خطی به موازات خط افق رسم کنیم و هر کجا که پاره خط A V.P را قطع کرد نقطه C شکل ما بدست آید مانند شکل

بقچه

در این مرحله تقریبا کار کشیدن پلان شکل تمام شده و فقط کافیست نقاط بدست آمده را به همدیگر وصل کنیم تا پلان شکل در نمای پرسپکتیو مشخص شود مانند شکل

بقچه

مرحله آخر ارتفاع دادن به شکل است در نمای پرسپکتیو فقط بر روی پرده تصویر ارتفاع به اندازه واقعی دیده میشود
بعنوان مثال اگر شکلی  2 سانتیمتر ارتفاع داشته باشد فقط مجازیم نقاطی که بر روی پرده تصویر قرار گرفته اند  را ارتفاع 2 سانتیمتری به آنها بدهیم برای بدست آوردن ارتفاع نقاط دیگر مانند C  ابتدا از نقطهA که بر روی پرده تصویر قرار گرفته،  بر فرض اینکه ارتفاع شکل 2 سانتیمتر باشد به صورت عمود به اندازه 2 سانتیمتر ارتفاع میدهیم و سپس آن را به نقطه گریزV.P وصل میکنیم ( طبق شکل )حال میدانیم کلیه نقاط موجود بر روی پاره خط AC ارتفاعشان  از خط وصل شده بالاتر نیست و برای بدست آوردن ارتفاع نقطه C کافیست از نقطه C  به صورت عمود ارتفاعی تا خط ذکر شده ترسیم کنیم طبق شکل زیر

بقچه




آموزش رسم دایره در پرسپکتیو یک نقطه ای

 آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای                       آموزش پرسپکتیو دو نقطه ای

دوستان برای آموزش رسم دایره باید پرسپکتیو یک نقطه ای را کامل یاد گرفته باشید ( از لینک های بالا)

کلیه قوانین رسم دایره همانند پرسپکتیو یک نقطه ای است فقط کافیست نقاط لازم رو بدست بیاورید

برای رسم دایره در اولین مرحله باید مربع محاط دایره را رسم کنیم

سپس قطر های مربع را که از مرکز دایره عبور میکنند را رسم میکنیم مطابق شکل:

دایره بقچه

حال کافیست طبق اصول پرسپکتیو یک نقطه ای مربع ABCD رو رسم کنیم به اضافه قطر های آن مانند شکل زیر:

بقچه دایره

 

در مرحله بعد شکل رو به صورت زیر نقطه گذاری میکنیم طوری که هشت نقطه داشته باشیم

رسم دایره

در شکل بالا نقاط یک و سه و پنج و هفت بر روی اضلاع مربع قرار دارند و آنها را طبق روش  یک نقطه ای بدست میاوریم

همانند شکل زیر

دایره

تنها نقاطی که باقی مانده و باید آنها را بدست بیاوریم نقاط هشت  و شش و چهار   و دو میباشند

که بدین منظور  ابتکار عمل بخرج داده و طبق شکل زیر دو پاره خط بنفش رنگ رو رسم میکنیم طوری که از نقاط ذکر شده عبور کنند

باز به راحتی و به روش یک نقطه ای دو پاره خط بنفش رنگ رو در نمای پرسپکتیو رسم میکنیم طبق شکل زیر

دایره بقچه

هم اکنون کار تمام شده است ما تمامی نقاط را داریم نقاط 8 و 6 و 4 و2  را هم از محل طلاقی خطوط بنفش با قطرهای مربع بدست می آوریم و طبق شکل زیر ما هر 8 نقطه را رسم نموده ایم

و فقط کافیست کمان های دایره را ترسیم کنیم که با کمک پیستوله  اینکار رو انجام میدهیم

شکل پایانی

بقچه

پرسپکتیو دو نقطه ای

دوستان عزیز قبل از خواندن این مطلب آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای را مطاله کنید

اگر دوربین عکاسی را کمی بچرخانیم ( لنز دوربین موازی با نمای روبرو نباشد) محور  y پرده تصویر را قطع میکند مانند محور X

و در این حالت نوع پرسپکتیو ما دو نقطه ای میشود و دو نقطه گریز پیدا میکند مانند شکل بالا که میتوان پیاده رو سمت راست را محورX و پیاده روی سمت چپ را محور y  در نظر گرفت که هر کدام به سمتی میروند (هرکدام به یک نقطه گریز مجزا)

اگر دوربین عکاسی را کمی بچرخانیم ( لنز دوربین موازی با نمای روبرو نباشد) محور  y پرده تصویر را قطع میکند مانند محور X

و در این حالت نوع پرسپکتیو ما دو نقطه ای میشود و دو نقطه گریز پیدا میکند مانند شکل بالا که میتوان پیاده رو سمت راست را محورX و پیاده روی سمت چپ را محور y  در نظر گرفت که هر کدام به سمتی میروند (هرکدام به یک نقطه گریز مجزا)....

تفاوت قرار گرفتن  پلان شکل نسبت به پرده تصویر را میتوانید در شکل زیر ببینید

پرسپکتیو دو نقطه ای

همانطور که مشاهده میکنید در پرسپکتیو دو نقطه ای دو محور  هستند که پرده تصویر را قطع میکنند و هر گاه شکلی داده شد که مانند شکل سمت راست بود باید بدانید که پرسپکتیو آن دو نقطه ای است

طریقه رسم پلان شکل و ارتفاع در دو نقطه ای دقیقا شبیه به یک نقطه ای است با این تفاوت که در دو نقطه ای بعضی از پاره خطها به نقطه گریز دیگری میروند.......

دو نکته مهم در رسم دو نقطه ای است که ما در این آموزش بیشتر به آنها میپردازیم

1 -  بدست آوردن نقطه های  گریز شکل ( که دو نقطه بر روی خط افق هستند)

2- تفکیک یال ها یا همان اضلاع و یا پاره خط های شکل به دو دسته: که دسته اول به نقطه گریز یک میروند و دسته دوم به نقطه گریز دوم

*************************

1 - بدست آوردن نقاط گریز:

از نقطه ناظر S.P خطی به موازات محور y شکل یا همان اضلاعی که به سمت چپ متمایل هستند( در شکل زیر  محور به رنگ سبز نشان داده شده) رسم میکنیم، هر گجا پرده تصویر را قطع کرد از همان جا عمود میکنیم بر خط افق H.L  و آنجا را نقطه دید چپ (RV.P) مینامیم....

حال برای محور X واضلاعی که به سمت راست متمایل هستند نیز همین کار را انجام داده و نام نقطه دید را (LV.P) مینامیم مانند شکل زیر

حال ما دو نقطه گریز که بر روی خط افق هستند را بدست آوردیم و باید به مرحله دوم یعنی مشخص کردن اضلاع است که به سمت کدام نقطه گریز میروند  که در شکل زیر توضیح لازم داده شده

اکنون مانند روش های پرسپکتیو یک نقطه ای نقطه A را بدست می آوریم

چون پاره خط AC به سمت چپ متمایل است از نقطه A وصل میکنیم به نقطه گریز LV.P  و همچنین بخاطر متمایل بودن پاره خط AB به سمت راست , و رفتن آن به نقطه گریز RV.P یک خط وصل میکنیم به نقطه گریز سمت راست.....

هم اکنون مشخص است که نقطه C روی خط A LV.P قرار دارد و نقطه B بر روی خط A RV.P  مانند شکل بالا

حال باید باز طبق روش  پرسپکتیو یک نقطه ای نقاط C   و B   را بدست بیاوریم (مطابق شکل زیر)

نقطه D در محل طلاقی دو پاره خط BD و  CD قرار دارد پس برای بدست آوردن آن باید این دو پاره خط را در نمای پرسپکتیو ترسیم کنیم

که طبق شکل و تفکیک یال ها یا اضلاع که در بالا به آن اشاره شد مشخص است که پاره خط BD به سمت چپ متمایل است و به سمت نقطه گریز چپ LV.P  میرود ، پس از نقطه B  به LV.P وصل میکنیم ... پاره خط CD متمایل به سمت راست است و به سمت نقطه گریز راست یعنی RV.P گریزان است پس از نقطه C به RV.P  وصل میکنیم  در نتیجه محل طلاقی آنها بدست می آید که همان نقطه D پلان شکل میشود

تبریک عرض میکنم پلان شکل شما کامل شد

ارتفاع دادن به پلان

نقاطی که بر روی پرده تصویر قرار دارن ارتفاع آنها برابر با ارتفاع واقعی است ( مثال 2 سانتیمتر) ولی نقاطی مانند C و B که بر روی پرده تصویر نیستند مانند روش گفته شده در پرسپکتیو یک نقطه ای بدست می آید با این تفاوت که هر کدام به سمت نقطه گریز خود میروند

حال باید ارتفاع نقطه C را بدست بیاوریم .... برای رسیدن به این هدف طبق روش زیر عمل کنید

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه D را بدست بیاوریم .. ابتدا پاره خط های  DB و  DC را امتداد میدهیم تا به پرده تصویر برسند و نقاط فرضی B"   و   C"   را بدست بیاوریم ، هم اکنون میدانیم که در شکل ما نقاط A  و B"  و  C"   هر سه ارتفاعشان واقعی است

 و هر سه را به اندازه ارتفاع واقعی شکل بالا میاوریم و سپس آنها را به نقطه گریز خودشان وصل میکنیم ( خطوط سبز رنگ)

حال از نقاط B و C و D  عمود میکنیم به سمت بالا تا جایی که خط سبز رنگ را قطع کنند طبق شکل و در مرحله آخر نقاط ایجاد شده در بالا را بهم وصل میکنیم

مثال :

در شکل زیر میخواهیم ارتفاع نقطه F   را بدست بیاوریم

ابتدا امتداد پاره خطهای EF  و  DF   را تا پرده تصویر ترسیم میکنیم  تا به دونقطه فرضی (که ارتفاعشان واقعی است و مبنای سنجش ما میباشند) روی پرده تصویر  برسیم

حال طبق آموزش قبل و مانند شکل زیر ارتفاع های واقعی را رسم و از محل طلاقی دو خط سبز رنگ محل نقطه F در وجه بالایی شکل را بدست می آوریم

 


سلام... دوستان آموزش سایه زدن رو به درخواست چند تا از دوستان در سایت قرار دادم با امید به اینکه مفید واقع بشه و کسی تو این مبحث دیگه مشکلی نداشته باشه

مبحث های آموزشی قبلی پرسپکتیو  رو میتونید از لینک های زیر مشاهده کنید

آموزش پرسپکتیو یک نقطه ای                آموزش پرسپکتیو دو نقطه ای           آموزش رسم دایره

و اما سایه...

طبق درس استاد ما فقط سایه ای رو آموزش میدیم  که پرتو های نور دقیقا موازی با پرده تصویر هستن ، یعنی منیع نور ما دقیقا یا در طرف راست یا کاملا در طرف چپ قرار دارد  مانند شکل زیر

یعنی کلیه سایه های ایجاد شده موازی با خط زمین هستند

برای سایه زدن از یک نقطه شروع میکنیم نقطه ای که روی زمین قرار دارد دقیقا سایه اش زیر خودش قرار دارد مانند نقطه B  در شکل زیر.......

ما میخواهیم ابتدا سایه میله AB  را بکشیم چون نقطه A  و B در یک راستا هستند پس سایه آنها هم در یک راستا هستند و چون منبع نور دقیقا موازی با پرده تصویر میباشد سایه های ایجاد شده نیز باید موازی با پرده تصویر و خط افق باشند .... پس از نقطه B موازی با پرده تصویر و خط افق یک خط چین رسم میکنیم که نشان میدهد سایه نقطهA  در یک جایی روی همین خط چین قرار دارد.....

سایه پرسپکتیو

یکی دیگر از عوامل موثر در بدست آوردن مکان سایه نقطه A  زاویه تابش است

یعنی نور منبع با چه زاویه ای بر زمین میتابد .... در شکل زیر ما زاویه را 45 درجه فرض میکنیم ... توجه داشته باشید هر چه زاویه تابش کمتر باشد یعنی منبع نور عمودتر است بر زمین و شی و درنتیجه سایه میله ما کوچکتر میشود و به عبارتی سایه نقطه A به نقطه B  نزدیکتر  وبالعکس.....

در این مرحله یک پرتو نور ( پرتوی که از سر میله عبور کرده و مرز سایه و نور  را نشکیل میدهد) با زاویه 45 درجه رسم میکنیم و آن را امتداد میدهیم تا جایی که پاره خط نقطه چین شده را قطع کند هر کجا قطع کرد آن نقطه میشود سایه نقطه A مانند شکل زیر

سایه

حال بین نقطه بدست آمده وسایه نقطه B  کاملا در سایه قرار دارند و به عبارت دیگر فاصله بین این دو نقطه می شود سایه میله AB وباید آنرا سایه بزنیم مانند شکل....

سایه بقچه

توجه داشته باشد که کل فضای موجود پشت میله تا آخرین پرتو در سایه قرار دارد مانند شکل زیر

http://www.memaridesign.com


:: موضوعات مرتبط: نور , پرسپکتیو , ,
:: برچسب‌ها: آموزش جامع پرسپکتیو , معماری , معمار ,



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد